راز اجابت نشدن دعاى خوبان چيست؟
- مجموعه: متفرقه ديني
مردم نيز با يكديگر همين طور رفتار مى كنند. مثلا اگر كسى خيال كند در ظرفى كه زهر است ، پادزهر قرار داده شده و در ظرفى كه پادزهر است ، زهر ريخت شده و از پدرش بخواهد مايع درون ظرف را به او داده تا بنوشد و شفا پيدا كند ولى پدرش بداند، آنچه را مى خواهد سم است ، اجابت او اين است كه از دادن آن به او خوددارى كرده و به او پادزهر بدهد.
رابطه انسان ها با دعا يعني درخواست از خداوند رابطه اي است كه متأثر از معرفت آن ها نسبت به خود و خدايشان است، به هر ميزان كه معرفت انسان نسبت به خود و خداوند بالا برود، بينش درست تري درباره دعا به دست خواهد آورد از جمله بينش او درباره استجابت دعا اصلاح خواهد شد. آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي در كتاب المراقبات بحث دقيق و ظريفي در اين باره دارند.
استجابت نشدن دعاى خوبان به اين جهت است كه خداوند نسبت به بندگان صالحش عنايت كامل دارد و اين عنايت باعث مى شود كه او را از چيزهايى كه باعث ضرر اوست حفظ كند؛ گرچه به خيال خود سعادتش در آن است ؛ مانند قصه حضرت خضر عليه السلام كه آن بچه را كشت.
اگر فرض كنيم پدر و مادرش از روى نادانى فكر مى كردند خير آنها در زندگى و بقاى فرزندشان است و از خدا همين را مى خواستند، ولى خداوند مى دانست كه در صورت زنده ماندن فرزند، پدر و مادر، كافر و هلاك مى شوند؛ در اين صورت اجابت دعاى آنان فقط در كشتن فرزندشان بود. دعا كننده ، دعا مى كند و مقصود خود را دوست دارد، به خاطر اين كه فكر مى كند سعادت او در همان چيزى است كه مى خواهد و وقتى خداى متعال مى بيند او اشتباه مى كند و خير او در خلاف آن است ، در اين جا اجابت واقعى اين است چيزى به او بدهد كه خير واقعى اوست ، نه چيزى كه او آن را خير مى داند ولى باعث هلاكت اوست . و مردم نيز با يكديگر همين طور رفتار مى كنند.
مثلا اگر كسى خيال كند در ظرفى كه زهر است ، پادزهر قرار داده شده و در ظرفى كه پادزهر است ، زهر ريخت شده و از پدرش بخواهد مايع درون ظرف را به او داده تا بنوشد و شفا پيدا كند ولى پدرش بداند، آنچه را مى خواهد سم است ، اجابت او اين است كه از دادن آن به او خوددارى كرده و به او پادزهر بدهد و اگر بداند مايع درون ظرف سم و باعث نابودى اوست و آن را به او بدهد، خواهد گفت: من از پدرم پادزهر خواستم ولى به من زهر داد.
اجابت نشدن خواسته بنده، عين عنايت كامل است خداوند نيز كه از تمام جزئيات و خصوصيات بندگانش مطلع است ، مى داند فلان بنده طورى است كه اگر مثلا مالى را كه مى خواهد، به او عنايت كند، از رضايت و قرب پروردگار دور مى شود؛ گر چه او نداند و آن را از خدا بخواهد. عنايت كامل خدا در اين جا، اين است كه او را از آن مال محروم كند و آن مال را به فقرى تبديل كند كه از او فرار مى كرد، زيرا فقير تنها به اين جهت مال را مى خواست كه خيال مى كرد سعادت او در آن است ؛ مانند كسى كه خيال مى كرد محتويات ظرف پادزهر است. خداوند متعال نيز كه مى داند بزرگترين سعادت براى او فقر است و بى نيازى باعث بدبختى اوست و او به خاطر نادانى خود آن را مى خواهد، اگر مال را به او عنايت نمايد، دعاى او را اجابت ننموده و اجابت حقيقى فقير نمودن اوست .
زيرا اعطاى مال شكل اجابت داشته ، ولى خالى از روح اجابت ا ست ولى عدم اعطاى مال بر عكس است . آنچه گفتيم بر گرفته از روايات بود؛ حتى در بعضى از روايات داريم : "خداوند به خاطر عنايتى كه به بندگان مؤمنش دارد، اى بسا آنان را به گناهان كوچك مبتلا مى كند تا به عُجبى كه بدتر از گناه و مايه نابودى اوست ، گرفتار نشود."
به هر صورت خداوند در رابطه با مؤمنين جز خير انجام نمى دهد، گرچه اعمال او با توجه به ويژگي ها و حالات فردى و با توجه به حكمت الهى ، متفاوت باشد و هر خيرى كه مخالف با حكمت و عدل خدا نبوده و با ويژگيهاى مؤمن سازگار باشد، خداوند متعال با عنايت خود آن را به مؤمن عطا مى فرمايد گرچه مؤ من آن را نخواسته باشد.
اسخ به شبهه اي درباره دعا در اينجا اين ؤال پيش مى آيد كه اگر عطاياى خداوند اين گونه است ، پس دعا چه فايده اى دارد؟ و معناى اجابت چيست ؟ بايد گفت : فايده دعا اصلاح حكم و حكمت الهى است، زيرا گاهى حالات و اعمال بنده به گونه اى است كه حكمت الهى اقتضا مى كند او را از خير خاص محروم نمايد، ولى وقتى دعا با آن اعمال و حالات همراه شود، حكمت الهى اقتضا مى كند او را از آن خير محروم ننمايد. از طرف ديگر، دعا فوايد زياد ديگرى غير از اجابت دارد.
اميد بنده اي كه به غير من اميدوار شود حتما قطع مى كنم اميدوارى به خدا و قطع اميد از ديگران از عوامل ديگري است كه راه را براي بيداري قلب باز مي كند. خداوند مى فرمايد: "و با اميد و آرزو و ترس او را بخوانيد." و در "كافى"و ساير كتابهاى معتبر نيز امام صادق عليه السلام و او از پدرانش عليهم السلام و آنها از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت كرده اند كه خداوند متعال به يكى از پيامبرانش وحى كرد: "قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم ، بلاشك اميد هر كسى را كه به غير من اميدوار شود حتما قطع مى كنم و بدون ترديد و حتما لباس خوارى در ميان مردم به او مى پوشانم و يقينا و به طور قطع او را از قرب خود كنار مى زنم ؛ و بى ترديد و بلاشك او را از پيوستن به خودم دور مى كنم.
در حالى كه سختيها در دست من است اميد او در سختيها به ديگران و به ديگران اميدوار است و درِ ديگران را مى كوبد در حالى كه كليد درها در دست من بوده و درها هم بسته است، و در من براى كسى كه مرا بخواند باز است. كيست كه در حوادث ناگوار به من اميد بسته و من اميد او را براى بر طرف شدن ناگواريش قطع كرده باشم ! كيست كه براى كار مورد علاقه اش به من اميدوار شده و من اميد او را از خود قطع نموده باشم ! تمام آرزوهاى بندگان نزد من محفوظ است، ولى آنها به حفظ من راضى نشدند، آسمانهاى خود را پر از كسانى نمودم كه از تسبيح من خسته نمى شوند و به آنان دستور دادم درها را بين من و بندگانم نبنديد ولى بندگانم به سخن من اعتماد نكردند.
آيا نمى داند اگر حادثه اى از حوادث ناگوار من به او برسد كسى جز من نمى تواند آن را برطرف كند ! آيا من كه قبل از در خواست عطا مى كنم ، فكر مى كند اگر از من درخواست شود خواسته او را نمى دهم ! آيا من بخيلم كه بنده ام مرا بخيل مى داند! آيا جود و كرم ، مال من نيست ! آيا عفو و رحمت به دست من نيست ! آيا محل آرزوها نيستم ! چه كسى غير من آرزوها را قطع مى كند! آيا اميدواران نمى ترسند كه به غير من اميدوار مى شوند! اگر اهل آسمانها و زمينهايم همگى آرزو كنند و به هر كدام از آنان به اندازه تمام آنچه همگى آرزو كرده اند، بدهم به اندازه جز ذره اى از داراييم كم نمى شود. و چگونه مالى كه من سرپرست اويم كم مى شود! چه بيچاره اند كسانى كه از رحمتم مأيوس هستند، چه بدبختند كسانى كه از دستوراتم سرپيچى كرده و من را در نظر ندارند."
با يقين به اجابت دعا كنيد در حديث قدسى آمده است : "من نزد گمان بنده مؤمنم هستم، پس نبايد جز خير به من گمان داشته باشد." رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: "در حالى به درگاه خداوند دعا كنيد كه يقين به اجابت او داريد."
از امام صادق روايت شده كه فرمودند: "وقتى كه دعا كردى گمان كن كه حاجت تو دم در است." و در روايت ديگرى چنين آمده است: "دلت را متوجه كن و گمان كن حاجت تو دم در است."
نيز روايت شده است: "فرعون در حال غرق شدن از موسى كمك خواست ولى موسي او را يارى نكرد، خداوند به موسى وحى كرد علت اين كه فرعون را يارى نكردى ، اين بود كه تو او را نيافريده اى و اگر از من يارى مى خواست ياري اش مى نمودم" داستان قارون و سرزنش خداوند، حضرت موسى را، به خاطر يارى نكردن او نيز معروف است
- پنجشنبه ۱۸ تیر ۹۴ | ۰۱:۲۰
- ۱۰۱ بازديد
- ۰ نظر