افرادي كه نابينا و ناشنوا متولد مي شوند، به چه زباني فكر ميكنند؟
- مجموعه: چرا ، زيرا و چگونه
هلن كلر يك نويسنده نابينا و ناشنوا بود كه تنها از طريق لمس با جهان ارتباط برقرار كرد
افرادي كه نابينا و ناشنوا متولد مي شوند، به چه زباني فكر ميكنند؟
تفكر لزوما متكي به زبان نيست، يا دستكم متكي به زباني متعارف كه قابل تكلم باشد. ما ميتوانيم از طريق تصور كردن مناظر و تصاوير، الگوهاي سهبعدي، ژستهاي بدني، حركات سر و دست، هيجانات احساسي و هر چيز ديگري كه به جز زبان تجربه كردهايم، تفكر كنيم.
پستانداران ديگر و پرندگان نيز احتمالاً به همين شكل تفكر ميكنند، به ويژه جانوراني كه براي كارهاي خود نقشه ميكشند و برنامهريزي ميكنند، با نوعي تفكر غيرزباني اين كار را انجام ميدهند و حتي خواب ميبينند. ناشنواياني كه از زبان اشاره استفاده ميكنند از زباني مانند بقيه انسانها براي تفكر استفاده ميكنند، با اين تفاوت كه موقع تفكر به جاي انديشيدن به صداها و واژهها، به حركات دست فكر ميكنند.
اگر كودكي ناشنوا و نابينا باشد و هرگز با هيچ نشانهاي از زبان آشنا نشود، ناچار است براي تفكر به محتواي سادهتر ذهناش (كه ممكن است شامل احساسات و هيجانات، بوها، علائم لمسي... شود) اكتفا كند. البته اين بچهها اغلب از طريق نوع خاصي از زبان اشاره لمسي با زبان آشنا ميشوند.
مشهورترين نمونه چنين كودكاني هلن كلر بود كه در ۱۹ ماهگي نابينا و ناشنوا شد. معلم او كلمات را كف دست او مينوشت و هلن كلر به اين ترتيب آنچنان در تواناييهاي زباني پيش رفت كه به يك نويسنده و فعال سياسي تبديل شد، در حالي كه تنها از طريق لمس با جهان خارج ارتباط برقرار ميكرد
- جمعه ۰۵ تیر ۹۴ | ۱۷:۱۳
- ۱۰۳ بازديد
- ۰ نظر