اي به ازل بوده و نابوده ما

اي به ازل بوده و نابوده ما



مناجات نامه,ستايش خدا,مناجات خدا,درد و دل با خدا

اي به ازل بوده و نابوده ما
وي به ابد زنده و فرسوده ما


دور جنيبت كش فرمان تست
سفت فلك غاشيه گردان تست


حلقه زن خانه به دوش توايم
چون در تو حلقه به گوش توايم


داغ تو داريم و سگ داغدار
مي‌نپذيرند شهان در شكار


هم تو پذيري كه زباغ توايم
قمري طوق و سگ داغ توايم


بي‌طمعيم از همه سازنده‌اي
جز تو نداريم نوازنده‌اي


از پي تست اينهمه اميد و بيم
هم تو ببخشاي و ببخش اي كريم


چاره ما ساز كه بي داوريم
گر تو براني به كه روي آوريم


اين چه زبان وين چه زبان را نيست
گفته و ناگفته پشيمانيست


دل ز كجا وين پر و بال از كجا
من كه و تعظيم جلال از كجا


جان به چه دل راه درين بحر كرد
دل به چه گستاخي ازين چشمه خورد


در صفتت گنگ فرو مانده‌ايم
من عرف الله فرو خوانده‌ايم


چون خجليم از سخن خام خويش
هم تو بيامرز به انعام خويش


پيش تو گر بي سر و پاي آمديم
هم به اميد تو خداي آمديم


يارشو اي مونس غمخوارگان
چاره كن اي چاره بيچاره‌گان


قافله شد واپسي ما ببين
اي كس ما بيكسي ما ببين


بر كه پناهيم توئي بي‌نظير
در كه گريزيم توئي دستگير


جز در تو قبله نخواهيم ساخت
گر ننوازي تو كه خواهد نواخت


دست چنين پيش كه دارد كه ما
زاري ازين بيش كه دارد كه ما


درگذر از جرم كه خواننده‌ايم
چاره ما كن كه پناهنده‌ايم


اي شرف نام نظامي به تو
خواجگي اوست غلامي به تو


نزل تحيت به زبانش رسان
معرفت خويش به جانش رسان


اشعار نظامي گنجوي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.